روزنامه ایران:هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، علیلاریجانی، محسنرضایی، محمدرضا باهنر و ... از جمله افرادی هستند که طی سالهای گذشته از روش نامهنگاریهای خاص بهره بردهاند.
نگارش نامه به مقامات عالیرتبه نظام با هدف اعمال فشار و به کرسی نشاندن یک خواسته غیرقانونی، بخش تأسفباری از تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی بوده و اگر نامه معروف به «جام زهر» مجلس ششم را مبدأیی برای آغاز این روند در سالهای اخیر در نظر بگیریم، نامه دو وزیر معزول دولت احمدینژاد به مقامات عالیرتبه نظام و پیشنهاد تشکیل ستادی برای در کنترل گرفتن مدیریت اجرایی کشور در یک سال آینده را میتوان بخش دیگری از این رویداد تأسفبار خواند.
فصل مشترک این نامهها اما بحرانی جلوه دادن شرایط کشور و پیشنهاد راهکارهای غیرمعمول و فراقانونی برای حل بحران فرضی است و عموماً زمانی دست به نگارش چنین نامههایی زده میشود که بخت با طراحان این پروژه در همراه کردن افکار عمومی نسبت به خواسته غیرقانونی یار نبوده و البته اغلب این نامهها نیز بیش از آنکه به یک پیشنهاد خیرخواهانه شباهت داشته باشد به یک مانور سیاسی و تبلیغاتی شبیه است و در هر برههای یا از شانههای رسانهها بالا رفته یا با هدف یارگیری و مطرح شدن در بین سیاسیون دنبال شده است.
در آخرین مورد از این نامهنگاریهای سیاسی، منوچهر متکی، وزیر معزول امور خارجه و مصطفیپور محمدی، وزیر کشور معزول، دست به قلم شدهاند و طی روزهای گذشته نامهای را خطاب به یکی از مقامات عالیرتبه نظام تهیه و تنظیم کردهاند که در آن پیشنهاد شده با توجه به وضعیت حساس و بحرانی کشور ستادی متشکل از رؤسای قوای سهگانه و برخی از عقلای دیگر تشکیل و مدیریت مسائل اجرایی را طی یک سال آینده بر عهده گیرد.
این دو وزیر سابق که البته هر دو نیز جزو نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری هستند همچنین با مراجعه به سایر اشخاصی که به هر دلیلی از دولتهای نهم و دهم جدا شدهاند از آنها خواستهاند در این پروژه خاص همراهی و نامه فوق را امضا نمایند که البته جز در یک یا دو مورد با مخالفت سایر افراد روبهرو شدهاند.
دست به دست شدن این نامه برای آنکه شاید امضاهای آن به حد نصاب مدنظر طراحان آن برسد را بسیاری تأیید میکنند و البته برخی معتقدند این طرح با هدف مطرح شدن نویسندگان نامه در عالم سیاست و در قواره یک کاندیدای ریاست جمهوری دنبال میشود.
فرهاد رهبر که گفته میشود علاوه دانش جعفری نامه یادشده را امضا کرده در پاسخ به این سؤال خبرنگار که آیا نامه یاد شده را امضا کرده یا خیر میگوید: «فرصت پاسخگویی ندارد و بهتر است در موقعیت بهتری با او تماس بگیریم.»
این پیشنهاد البته پیش از آنکه در نامه این دو وزیر سابق مطرح شود طی هفتههای گذشته با امضای 9 نماینده مجلس از جمله احمد توکلی در بین نمایندگان توزیع شد؛ پیشنهادی که انطباق آن با خواسته این دو وزیر معزول، نشان از تصمیمگیریهای اینگونه در یک اتاق فکر واحد دارد اما وقتی که یاران پیشین احمدینژاد پیش قراول این حرکت شوند برای مدعیان تشکیل ستاد فوق، شاهد از غیب رسیده است.
جام زهر مجلس ششم گرچه اینگونه نامهنگاریها در دوران حیات حضرت امام(ره) هم وجود داشته و آنچنان که سایت هاشمی رفسنجانی چندی پیش نوشته بود، امضای هاشمی حداقل پای سه مورد از این نامهها وجود دارد اما در سالهای اخیر نامه جام زهر 127 نماینده مجلس ششم به رهبر انقلاب آغازی بر اینگونه نگارشها بوده است.
نمایندگان مجلس ششم به بهانه رد لوایح دوقلوی دولت خاتمی از سوی شورای نگهبان در حرکتی جنجالی، اقدام به نگارش نامه توهینآمیزی خطاب به رهبر معظم انقلاب کردند.
در این نامه عنوان شده بود: «با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب مردم ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند.
با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیشتر متصور نیست یا دیکتاتوری و استبداد که در خوشبینانهترین حالت، فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک.»
نویسندگـــان در این نامه در اقدامی وقیحانـــه از مقــام ولایــت تقــاضای عذرخواهی از ملت را کردند و نوشتند: «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود و بیتردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه میشود که امام عزیز راحل روبهرو شد.»
فتنه 88 و آغازی دیگر سال 88 شاید فصل جدیدی در نگارش اینگونه نامهها بود؛ فصلی که با نامه سرگشاده و بدون سلام و والسلام هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب آن هم سه روز پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری آغاز گردید.
هاشمی رفسنجانی که میکوشید خود را در این نامه همعرض و همتراز رهبری قرار دهد ضمن بحرانی جلوه دادن شرایط آن روزها پیشبینی کرده بود: «بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این برنمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.»
او همچنین خطاب به رهبر انقلاب نوشته بود: «از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هماکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.»
فصلی که هاشمی در این برهه تاریخی گشود را سید محمد خاتمی در جریان فتنه 88 ادامه داد.
برگ دیگر این نامهها، نامه محرمانهای بود که خاتمی به رهبر معظم انقلاب نوشت، نامهای که البته چند روزی را در ابهام گذراند تا اینکه یکی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس جزئیاتی از آن را بازگو کرد.
خاتمی در نامه خود نوشته بود: «یک عده هستند که نمیخواهند کشور آرام باشد. افراط به نام حکومت و نظام سم مهلک است و حرکت در چارچوب قانون و منطق و محــــدود ساختن افراط و تفریط ها مشکل را حل کرده و جامعه را به سوی آرامش سوق خواهد داد.»
البته خاتمی به هاشمی هم ادای دین کرده و پیشنهاد داد: «بهتر است از هاشمیرفسنجانی بخــواهیم جریــان حکمیت را رهبری کند.»
البته نباید ناگفته بماند که پیش از هاشمی هم کسانی بودند که سعی در القای فضای ذهنی خود به رهبری داشته و تحرکاتی را در این زمینه انجام داده بودند.
چنانکه بعدها جواد کریمیقدوسی نماینده مشهد در یک سخنرانی به نامه محمدرضا باهنر به رهبری و پیشبینی وی از پیروزی موسوی در انتخابات دهم ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: «باهنر خودش به بنده گفت من نامهای به مقام معظم رهبری نوشتم و گفتم خودتان را آماده کنید که مــوسوی رأی میآورد!»
نامه بعد از وقت اضافه گرچه تاریخ همیشه مبنای غیرواقعی اینگونه نامهها را نشان داده و گذشت زمان مشخص کرده که نه بحران خود ساخته نویسندگان اینگونه نامهها محقق شده، نه افکار عمومی همراه آن شدهاند و نه پیشنهادات مورد اشاره در این سیاهنامهها راه به جایی برده اما همچنان در فضای سیاسی کشور شاهد اینگونه تحرکات هستیم.
در این خصوص میتوان به نامه محسن رضایی پس از حماسه 9 دی اشاره کرد.
در شرایطی که مردم تکلیف سران فتنه را روشن کرده بودند، رضایی نامهای را خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشت و اهانتها و اتهامات یکی از سران فتنه را در آخرین بیانیهاش عقبنشینی خواند و نوشت و تأکید کرد: «هر چند این اقدامات دیرهنگام بود ولی میتواند سرآغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد.
صدور پیامی از سوی حضرتعالی و یا رهنمودهایی در یک سخنرانی، میتواند حرکت جدیدی که برای وحدت، همدلی، برادری، گذشت و ایثار در جامعه شروع شده را تقویت و استمرار بخشد تا هم کسانی که در جناحهای سیاسی اشتباهاتی داشتهاند، از اشتباه خود برگردند و همکاری با یکدیگر را آغاز کنند و هم از شروع فعالیت افراط گرایان جلوگیری و دشمن کمین کرده را ناامید سازند.»
ناامیدی از همراهی افکار عمومی حلقه وصل دیگری است که اینگونه نامهها را به هم مربوط میسازد و البته نقطه کانونی این تاکتیک سیاسی هم به حساب میآید؛ تاکتیکی که ضد انقلاب و فتنهگران هم در شرایطی که تمام درها به رویشان بسته شده بود و پیکر عریان توهمات و توطئههای آنها برای افکار عمومی را نمایان کرده بود از آن بهرهجستند.
توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها در ابتدای سالجاری نمونهای دیگر از استفاده از این اهرم فشار را میتوان در رسانهای کردن نامه رئیس مجلس به رهبر معظم انقلاب جستوجو کرد.
به دنبال اختلاف نظر بین مجلس و دولت درباره اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، بعـــد از آنکه علی لاریجانی از تریبون مجلس اعلام کرد توفان تورم در راه است، در رسانههای نزدیک به او خبر از نگارش نامهاش به رهبر انقلاب در همین زمینه منتشر شد.
لاریجانی در نامه خود از رهبر انقلاب درخواست کرده بود، بر اساس اصل 110 قانون اساسی از اختیاراتشان برای توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها استفاده کنند.
لاریجانی در شرایطی ورود رهبری به این موضوع را مطرح میکرد که حتی خواسته نمایندگان مجلس در این خصوص، بررسیهای مشترک میان مجلس و دولت بود اما این نامه و رسانهای کردن آن نوعی بحران نمایی را همچون نامههای پیشین در دل داشت.
نگارش اینگونه نامهها میتواند نوعی ژست تبلیغاتی هم به حساب بیاید تا در برهههایی همچون انتخابات مورد استناد قرار گیرد و شاید بیشترین کارکردی که نامه اخیر برای دو وزیر سابق داشته هم همین است.
نمونهای از این موارد را میتوان در ادعای سقای بیریا از اعضای جبهه پایداری در ایام تبلیغات انتخابات مجلس نهم دید.
سقای بیریا در یک سخنرانی در آن روزها مدعی شده بود که 10 وزیر از دولت نهم به علت کسب تکلیف از رهبر انقلاب به ایشان نامهای ارسال کردند که به همین علت از وزارت خلع شدند!
گرچه در بحبوحه انتخابات دیگر کسی سراغ سند این ادعا نرفت و فرصت نشد که از او بپرسند کدام 10 وزیر؟ گویا این روزها تلاش میشود که چنین نامهای هر چند دیر هنگام اما صورت واقعی به خود بگیرد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024